باهمیم این روزها
هر ساعت و هر ثانیه که میگذره بیقرار دیدنت میشم .حال خوبی ندارم .معده دردم خوب شده عزیز دلم ولی استخوون پاهام به شدت درد میکنه .میدونم خیلی نازک نارنجیم ولی باور کن همه چیز و به خاطر تو مهربونم تحمل میکنم .بارها و بارها بهت گفتم و مطمئنم که تو هم شنیدی ،اونم اینکه من هرچقدر درد میکشم و ناراحتم در عوض خوشحالم وقتیکه میبینم تو خوب رشد کردی و همه چی مرتبه پس تو خوب باش که مایه آرامش من و بابایی . چندروز دیگه میرم برای انجام یه سری آزمایشات تا از سلامتت مطمئن باشم.بابا برای تعیین جنسیتت بین همه اعلام مسابقه کرده آخه تا چند وقته دیگه معلوم میشه نی نی ما آبیه یا صورتی .تو هرچی باشی برای ما فرقی نداره تو عشق منی و من بیصبرانه منتظرتم .نازنین...
نویسنده :
سارا
13:29