بدون عنوان

تمام دیشب داشتم به درک و شعور بالای عسلم فکر میکردم و اینکه هنوز 2سال و نیمش نشده ولی خیلی چیزها رو درک میکنه .آنیتا عادت داره شبا موقع خواب روی دستم بخوابه و من براش گل گلدون بخونم و اونم بدون اشتباه با من میخونه تا خوابش ببره وسطاش که دستم خسته میشه بالش میزارم روی پام و تکونش میدم و دخترکم کوچکترین اعتراضی نمیکنه این کارو تقریبا هرشب با تمام خستگی اما عاشقانه براش انجام میدم .گفتم تقریبا چون بعضی شبا مثل دیشب به خاطر فعالیت زیاد و خستگی نتونستم و وقتی نازنینم گفت مامان دستت میخوابم گفتم نمیتونم عزیزم دستم درد میکنه بازم محجوب و دوست داشتنی گفت :دستت درد میکنه بده ماشاجش (ماساژش)بدم اونموقع بود که فقط زیر گردنش و محکم بوسیدم و از اینکه دخترکم و به خاطر خودم ناراحت کردم دچار عذاب وجدان شدم .

نازنینم علاقه زیادی به شنیدن داستان داره ومنم سعی میکنم داستانهای بدون خشونت براش انتخاب کنم و تعربف کنم مثلا یکی از داستانهای معروف ما همون شنگول و منگوله با اینکه داستان آموزنده ای اما یه وحشت خاصی با خودش داره .دخترکم همچنان به نقاشی ادامه میده و بنده هم تمامی کاغذ باطله های محل کارم و بجای پرت کردن میبرم خونه و میچسبونم و آنی نقاشی میکشه گرچه دایره حرکت دخترک خیلی زیاده و به خودش که میاد کفپوش و میز تلویزیون و بقیه قسمتها نقاشی شده و برای اینکه من کاریش نداشته باشم سریع میگه مامان عصبانی نیستی؟حالا شما به جای من نه میتونم عصبانی نباشم نه با این جمله میتونم عصبانی بشم .

خوراکی مورد علاقه این روزهای آنیتا شلوارک (لواشک)،آماس(آدامس)،آبی(منظور پفیلای پنیری که بسته بندیش آبیه).

به شدت علاقه منده که آشپزی کنه که البته با کمک من این کارو انجام میده و خیلی لذت میبره از اینکه سر میز غذا باباش از دستپختش تعریف کنه .به شدت به پدرو مادرم وابستست و به سختی ازشون دل میکنه البته اونام به همین شکل .

شیرین دوست داشتنی من هفته گذشته بردیمت شهربازی سر پوشیده و اجازه دادیم تا جاییکه دوست داری بازی کنی و انرژیت تخلیه بشه .منکه عاشقتم و از شیطنتت لذت میبرم .خیلی روح مهربونی داری و این من و آزار میده اینقدر که خیلی وقتا وقتی که نیبینم در جواب بچه های پرخاشگر ساکت میمونی یا دوباره بهشون محبت میکنی ناراحت میشم و همه هراسم از روزیه که بری مه از بچه های اونجا میترسم .امیدوارم با همین روحیه مهربون بتونی حقت و از جامعه بگیری .

دخترکم کاش میتونستم ذره ای از علاقه بی پایانم و برات اینجا وصف کنم چه کنم که این علاقه خارج از زمان و قلم و نوشتار است