بهار من

خونه جدید

1392/2/2 14:25
نویسنده : سارا
446 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا من و تو بیشتر باهمیم .مدتیه که رفتیم خونه خودمون و احساس میکنم حالا بیشتر با هم هستیم و کنار هم .اینجا آزادی هات کامله چون خونه های دیگه همش نگران بودم به چیزی دست نزنی یا چیزی نشکنی نه اینکه حالا نباشم چون به شدت به همه چی دست میزنی و از لمس اشیا جدید لذت میبری روزیم که اومدیم تو خونه گفتم بهت که مامان جون اینجا همه چی ماله تو و برای توئه پس راحت باش ولی خوب حس مادرانه به من میگه خیلی چیزها برای تو دلبندم ممکنه خطرناک باشه .

از شیرین کاریهات موقع جابجایی بگم که گاهی واقعا خسته میشدم .اینکه تا من در نهایت خستگی پشتم به تو بود و یه کابینت و میچیدم تو کابینت اول و خالی کرده بودی .یا اینکه حتما ماشین لباسشویی رو باید پریزشو بکشم چون با زدن یه دگمه درش و باز میکنی و هر آنچه لیوان و قشق و اسباب بازی باشه میریزی اون تو .بیشتر کابینتهای این خونه زمینی هستن و یکی از کابینتهای بزرگ و من شکستنی چیدم و شما بین تمام ظروف فقط دوست داری با لیوانهای بلور آب بخوری .هرکاری هم میکنم این عادت از سرت نمیپره .

این روزها من و با الفاظ متفاوت صدا میزنی :ماما ،مامان، مامی ، آیا (که فکر کنم مخفف سارا باشه ) .

بعضی روزها من زودتر میرم اداره و بابا به تنهایی جابجات میکنه .میگفت به محض اینکه بیدار میشه میگه ماما بعد میره تو آشپزخونه بعد به اتاقا سر میزنه و وقتی تو رو پیدا نمیکنه میاد بغل من (فکر کن که من با این حرفا عاشقتر میشم )

خدا روشکر غذا خوردنت خوب شده و هربار میگی ماما ام .هنوز فرصت نکردم یه خرید حسابی برای اتاقت داشته باشم گلم که در اولین فرصت این کارو انجام میدم فعلا باید برم تا اتفاقات جدید فعلا بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

نسرین
16 اردیبهشت 92 12:45
قربون آیا گفتن و دنبال تو گشتنش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد