بهار من

خاله ستاره

1391/12/14 11:12
نویسنده : سارا
568 بازدید
اشتراک گذاری

خاله ستاره دوستمه میخوام براش بخونم

تولدت مبارک ای دوست مهربونم

این شعریه که این روزها بنده حفظ نموده و تند وتند میخونم تا شما لذت ببری و غذا بخوری .این ابیات مربوط میشه به یکی از سی دی های خاله ستاره که تو ماشین ما هستش و هربار که تو ماشین بشینیم گوش میدیم اسمش هست ستاره نازگلک تولدت مبارک و انصافا کار شاد و قشنگیه .نازنینم از اونجاییکه تو به موسیقی علاقه داری و ماهم دیدیم آهنگهایی که گوش میدیم مناسب سنت نیست و بار مفهومی برات نداره اینه که بعداز کلی گشتن این سی دی قشنگ خریداری شد و خدا رو شکر تو هم خیلی دوستش داری و تا میشینیم تو ماشین به پخش ماشین اشاره میکینی ،زمانهایی هم هست که من رانندگی میکنم و تو حوصلت سر میره و شروع میکنی به گریه کردن اینجاست که خاله ستاره به دادم میرسه و تو آروم میشی حتی گاها باهاش همخوانی میکنی البته نامفهوم .

این روزها وسایل و لباسهامون و میشناسی و هرجا افتاده باشن کشون کشون میاری و تحویلمون میدی حرف زدنت هنوز خوب نیست و بیشتر همون کلمات مامان و بابا ،بق(برق)و نه رو میگی.اینو بگم که عاشق سرسره بازی هستی و تو خونه، پدر پشتی مادر و درآوردی و داغونش کردی البته اونم که چیزی نمیگه جز قربون صدقه رفتنت.

من:آنیتا مامان و دوست داری؟ آنیتا: نه !(خیلی محکم و قاطع)

من:آنیتا آب میخوری ؟ آنیتا :با همون تحکم نه !(ولی بلافاصله لیوان آب و تا ته میخوره .

دخترکم این روزها به بازی با عروسکت واکنش نشون میدی بهش شیر میدی و از غذای خودت تو دهن عروسک میزاری،پمپرزش میکنی و خلاصه دنیایی دارین حتی من و مجبورمیکنی بهش شیر بدم ولی بلافاصله خودت آویزونم میشی .خدا رو شکر غذا خوردنت خوب شده گرچه ترجیح میدی خودت بخوری و لابلای اون قاشقی که کج و موج میره تو دهنت من سریع غذا میزارم دهنت.

مامان جون گفت آنیتا دیروز کشون کشون داشته پتو مسافرتی رو میبرده منم رفتم ببینم واسه چی میخواد ؟ دیدم بابا جون خوابیده و آنیتا داره تلاش میکنه پتو رو بکشه رویه بابا جون فدات بشم قشنگ مهربونم .

این روزها باید بری تا واکسن یکسال و نیمه شدنت روبزنی .

لباس عید برات خریدم بلاخره یه سنته که دوست دارم حفظ بشه چون برای بچه ها لذت بخشه هرچند در طول سالم کلی لباس میخری ولی دوست دارم نزدیک عید همیشه یه دست لباس جدید بخری تا مفهوم و تفاوت این لباس وبفهمی البته یه سری بیشتر نمیخرم تا در کنارش یاد بگیری که اقتصادی باشی و حتی در زمانیکه موقعیت مالی خوب داری از بریز و بپاش دوری کنی و در کنارش یاد بگیری به همنوعان خودت کمک کنی چون لذت روزهای عید به بخشش هست .

این روزها از خدا میخوام که توان مالی بده تا در روزهای پایانی سال بتونیم توانایی کمک به دیگران رو داشته باشیم هرچند کم و مختصر.آمین

پ.ن:راستی یادم رفت بنویسم که اینروزها علاقه زیادی داری به اینکه تو کار خونه کمک کنی مخصوصا سفره آوردن و نمیدونی من و بابا چه لذتی میبریم از این همه همکاری .به شدت عاشق رقصیدن هستی مخصوصا اگه ریتم کردی یا لری باشه که با اشاره از من دستمال میخوای و کلی میچرخی .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد