بهار من

درگیری های ذهنم

1391/10/2 10:18
نویسنده : سارا
414 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز معصوم ومهربانم .چند روز هفته گذشته سخت و کشدار گذشت .اینقدر سخت که دلم میخواست هیچوقت نباشم تا این لحظه ها رو ببینم .نازنینم من تحمل دیدن غم و پژمردگی تو رو ندارم و پا به پا که شاید بیش از تو زجر میکشم .هفته گذشته عروسک کوچولویی بود که تب داشت ،درد داشت و مادری که همه اینها رو با جون و دل برای خودش میخرید تا بازهم تو رو کامل و سالم و سرحال ببینه .

این هفته من بودم و تو بودی و آغوشی که همیشه و تا ابد برای تو بیتابه .من بودم و تو بودی و دکتر و شربت و پاشویه های شبانه و منیکه ثانی به ثانیه از خواب میپریدم و تب تو رو کنترل میکردم .

وسط بیماری تو از خدا شفای همه کوچولوهای مریض و خواستم .چراکه سخته خیلی سخت .

خدا رو شکر که الان خوبی و بازهم صدای تو تو خونه میپیچه .اما هنوزم بد غذایی ،هنوزم منم و متوسل شدن به هرآنچه پزشک و مکمل غذایی و کتاب و مقاله در مورد تغذیه تو .

تو این همه درگیری و جنگ و بحران اقتصادی و قصه های پایان دنیا یه مامان هست که همه فکرش تغذیه تو و درست خوردنته و تو نمیدونی که حتی شبا هم خواب میبینم.

راستی گل قشنگم الان دیگه کامل راه میره.بابا رو به همه میگه ،برق رو دیروز یاد گرفته چون عاشق خاموش و روشن کردنه لامپه ،ماما رو تلفظ میکنه ولی متاسفانه منظورش من نیستم دایی را گاها با لفظ دادا میگه .از بلندی خوشش میاد و در عرض سه سوت روی میز وسط خونه مامان یا رویه اوپن میشینه .سرسره بازی و تاب بازی تو پارک و عاشقانه دوست داره .فداش بشمماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

نسرین
19 دی 91 10:00
ای جونم که عاشق بلندیه
راستی بد غذاییش درمان میشه نگران نباش


ممنون نسرين جان كه وقت ميزاري و به هردوي ما سر ميزني
زهره(یاس)
1 بهمن 91 20:16
وای آنیتا چقدر بزرگ شده مامانی حتما براش اسفند دود کن.خدا رو شکر که حالش خوب شده.من لینکت کردم خوشحال میشم تو هم این کار رو بکنی


ممنون كه اومدي.حتما
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار من می باشد