تازه های دخترم
نازنینم ببخش که مامان اینقدر دیر برات مینویسه اما باور کن که همه فکرم تو این روزا تویی و ترجیح میدم بیشتر وقتم و با تو باشم، تو که همه عاشقانه های منی .این روزا خیلی خوردنی شدی و هر روز با یه حرکت جدید ما رو غافلگیر میکنی .دیگه یاد گرفتیکه جیغ بکشی و از سرفه های بعداز اون خبری نیست ،اطرافیانت و به خوبی میشناسی و بهشون لبخند میزنی ،باید اعتراف کنم که هم خانومی و هم موجودی به شدت اجتماعی ،اصلا من و اذیت نمیکنی ،کلا آرومی و بیشتر مشغول بازی ولی محیط های شلوغ و بیشتر دوست داری مخصوصا خونه پدر جون و چون اونجا کلی آدم هست که عاشقانه دوستت دارن .
اولین کتاب زندگیت و برات خریدم به نام تقویت هوش نوزاد از سه تا شش ماهگی یه سری شکل که تو باید نگاه کنی و بهشون واکنش نشون بدی ،اما مامان خودمونیم خیلی استقبال نمیکنی و بیشتر حواست پرت اطرافته .
پایان چهارماهگی واکسن سه گانه و قطره فلج اطفال داشتی وقتی واکسن زدی اولش خیلی گریه کردی و جیگر من و کباب کردی کلی باهات حرف زدم که بعضی چیزا تو زندگی درسته دردناکن ولی برای ادامه زندگی و سالم موندنت لازمن ولی تا خونه اومدی فراموش کردی منم هر 4ساعت بهت قطره میدادم تا دردت کم بشه .
اولین برف زندگیت روز 30دی بارید ولی من شجاعت اینو نداشتم که ببرمت بیرون تا عکس بگیری چون خیلی سرد بود و ترسیدم مریض بشی .
گل دخترم خروج اصوات از گلو اوایل برات سخت بود ولی الان یاد گرفتی و صدای تو شده موسیقی که منو بابا با شنیدنش کلی ذوق میکنیم ،با دستات بازی میکنی و دیگه توانایی گرفتن شیشه شیر و اسباب بازی های کوچیک و داری گرچه همه رو مستقیم می فرستی تو دهن نازت .
تا حالا تو تختت نمیخوابیدی اما الان چند شبه که میری و بی صدا تو تختت میخوابی تا صبحم دو تا سه بار بیدار میشی و شیر میخوری .
برات برنامه سفر داریم ولی نمیدونم چقدر تو ماشین دوام میاری .
در کل باید بگم که دختر خوب و خانومی هستی و با خنده هایی که تحویل میدی فهمیدم که اسمت واقعا برازندته.
عاشقانه دوست دارم